عسل وقتي از خواب پاميشه!
بعد ناهار مامان هميشه تلاش ميکنه من رو بخوابونه چند وقتي بود عادت کرده بودم عصرها يه ساعتي چرت ميزدم مامان ميندازه من رو رو پاهاش و تکون ميده تا بخوابم وقتي هم از خواب پاميشم تا چشمهامو باز ميکنم تندي ميشينم و دور وبرم رو نگاه ميکنم بعد فوري از جام ميدوم بيرون و ميرم سراغ شلوغ کاري هام اينجا هم با چشمهاي پف کرده تازه از خواب پاشدم ...
نویسنده :
مامان
8:09